می گویند قلبهای شکسته آسانتر پیوند می خورند .
قلب تو وقتی که بودی شکست و قلب من وقتی تو رفتی .
آری قلبهای ما بعد از رفتنت به یکدیگر پیوند خورد .
قلب تو از درد بیماری شکست و قلب من از غم از دست دادن تو .
تازه رنج دستهای خسته ات را فهمیده بودم که مرا با تمام بی کسی هایم تنها گذاشتی
و برای همیشه بی یاور کردی .
دستهای من نمی توانند از پیوند بنویسند
در حالیکه برای همیشه طعم جدایی را چشیده اند .
پیوند پدر و فرزندی ما از دنیای زمینی جدا شد
اما یاد و خاطره تو تا ابد با روح خسته من پیوند خواهد داشت .
در سلوک آسمانیت سلام مرا هم به خدا برسان .
بیست سال است که غمهایم در این دو سال خلاصه شده است .
خدایا !
به دیده ام قدرت بده تا ببینم آنچه را که هیچ ندیده ام و نبینم آنچه را که هر روز دیده ام .
به دستانم توان بده تا بنگارند آنچه را که تو نگاشتی و من به هیچ اش تن ندادم .
به گامهایم توان ده تا بیراهه هایش را مستقیم ترین صراط تو کنند .
به زبانم قدرت ده تا بسراید سروده های پر طنینت را .
به دلم یارای آن ده تا بفهمد هر آنچه را که از تو خواسته .
خدایا !
سالیانی است کوچه گرد شهر تنهایی و خسته از راهم .