سفارش تبلیغ
صبا ویژن
روا نشدن حاجت ، آسانتر ، تا آن را از نا اهل خواستن . [نهج البلاغه]   بازدید امروز: 0  بازدید دیروز: 3   کل بازدیدها: 5794
 
اسپانتا مانیا ( دیوانگی ام مقدس به عشق توست . . . .
 
خاتمی از بهشت
نویسنده: مانیانا(شنبه 85/9/25 ساعت 8:9 عصر)

و آمنه سلام الله علیها مادر آن حضرت گفت : والله که چون پسرم بر زمین رسید ، دست ها را بر زمین گذاشت و سر به سوی آسمان بلند کرد و به اطراف نظر کرد ، پس از او نوری ساطع شد که همه چیز را روشن کرد و به سبب آن نور ، قصرهای شام را دیدم و در میان آن روشنی ، صدایی شنیدم که قایلی می گفت : بهترین مردم را زاییدی ، پس او را محمد نام کن و چون آن حضرت را به نزد عبدالمطلب آوردند ، او را در دامن گذاشت و گفت : الحمدالله الّذی اَعطانی هذا الغُلامَ الطّیّب الاَردانِ قد سادَ فی المهدِ علی الغِلمانِ

حمد می گویم و شکر می کنم خداوندی را که عطا کرد به من این پسر خوشبو را که در گهواره بر همه اطفال سیادت و بزرگی دارد . پس او را تعویذ نمود به ارکان کعبه و شعری چند در فضایل آن حضرت فرمود . و در آن وقت ، شیطان در میان اولاد خود فریاد کرد تا همه نزد او جمع شدند و گفتند : چه چیز تو را از جا برآورده است ای سیّد ما ؟ گفت : وای ب شما ، از اول شب تا حال ، احوال آسما و زمین را متغیّر می یابم و باید که حادثه عظیمی در زمین واقع شده باشد که تا عیسی به آسمان رفته است ، مثل آن واقع نشده است ، پس بروید و بگردید و تفحّص کنید که چه امر غریب حادث شده است ! پس متفرق شدند و گردیدند و برگشتند و گفتند : چیزی نیافتیم .آن ملعون گفت که استعلام این امر کار من است . پس فرو رفت در دنیا و جولان در تمام دنیا تا به حرم رسید ، دید که ملائکه اطراف حرم را در بر گرفته اند ، چون خواست که داخل شود ، ملائکه بانگ بر او زدند . برگشت ، پس کوچک شد ، ماند گنجشکی و از جانب کوه حرا داخل شد ، جبرئیل گفت : برگرد ای ملعون ! گفت : ای جبرئیل ! یک حرف از تو سؤال می کنم : بگو امشب چه واقع شده است در زمین .

جبرئیل گفت : محمد صلی الله علیه و آله و سلّم که بهترین پیغمبران است امشب متولد شده است . پرسید که آیا مرا در او بهره ای هست ؟ گفت : نه ! پرسید که آیا در امت او بهره دارم ؟ گفت : بلی ! ابلیس گفت : راضی شدم !

از حضرت امیر المؤمنین علیه السلام روایت شده است که چون آن حضرت متولد شد ، بت ها که بر کعبه گذاشته بودند همه بر رو درافتادند و چون شام شد این ندا از آسمان رسید که : « جاء الحقّ و زهَقَ الباطلَ إنّ الباطلَ کانَ زهوقاً » و جمیع دنیا در آن شب روشن شد و هر سنگ و کلوخی و درختی خندیدند و آنچه در آسمانها و زمین ها بود تسبیح خدا گفتند و شیطان گریخت و می گفت : بهترین امت ها و بهترین خلایق و گرامی ترین بندگان و بزرگترین عالمیان محمد صلی الله علیه و آله و سلّم است

.



نظرات دیگران ( )


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
وجودی از بهشت
[عناوین آرشیوشده]

|  RSS  |
| خانه |
| شناسنامه |
| پست الکترونیک |
| مدیریت وبلاگ من |

|| مطالب بایگانی شده ||
پاییز 1385

|| اشتراک در خبرنامه ||
  || درباره من ||
اسپانتا مانیا ( دیوانگی ام مقدس به عشق توست . . . .
مانیانا

|| لوگوی وبلاگ من ||
اسپانتا مانیا ( دیوانگی ام مقدس به عشق توست . . . .

|| اوقات شرعی ||